سنگ هاي تزئيني و نماي ايران؛ گذشته، حال و آينده
توليد و مصرف سنگهاي ترئيني و نما ( Decorative stonesيا Dimensional stones) در ايران داراي تاريخچه¬اي طولاني است...
مقدمه:
توليد و مصرف سنگهاي ترئيني و نما ( Decorative stonesيا Dimensional stones) در ايران داراي تاريخچه¬اي طولاني است. استفاده از اين سنگ¬ها در هزاره هاي نخست شکل¬گيري تمدن در سرزمين ايران، چه بعنوان سنگ¬هاي ساختماني و چه سنگ¬هاي تزئيني داخل بناها مرسوم بوده¬است. آثار بجامانده از مصرف چنين سنگ¬هايي در تخت جمشيد، پاسارگاد، تخت سليمان و بسياري از بناهاي ساساني و بناهاي اسلامي تا امروز در سراسر سرزمين ايران پراکنده است. اشياء زينتي ساخته¬شده از انواع سنگ¬هاي مرمر، مرمريت، اونيکس و غيره، اعم از ظروف و زينت آلات زنانه، در موزه¬هاي ايران و ديگر نقاط جهان وجود دارد. تزئينات داخل بناهاي تاريخي نيز که بعضاً سالم از زيرخاک درآمده¬اند نشان از استفاده سنگ¬هاي مذکور در تزئينات داخل ساختمان دارد. اکتشاف، استخراج، حمل، برش، ساب و مصرف سنگ¬هاي تزئيني و نما که در طول زمان به روش سنتي در ايران جريان داشته در دهه-هاي اخير تحولي اساسي يافته¬است. نمود اصلي و اساسي اين تحول، بکارگيري روش غربي در اين صنعت معدني است که تغييرات کيفي و کمي کلي در توليد و مصرف اين گروه از ذخائر معدني را به¬همراه داشته است. تنوع سنگ¬هاي تزئيني اعم از رسوبي، دگرگونه و آذرين نفوذي و خروجي از يک سو و تنوع روشهاي استخراج و توليدکوب و برش و ساب و تيشه¬اي کردن از سوي ديگر و همچنين افزايش بسيار شديد مصرف آن در ساخت و سازهاي کشور در عهد معاصر باعث شده که اين صنعت بصورت يک حرفه مهم در اقتصاد ايران درآيد. روش¬هاي استخراج بدون آتشباري و بکارگيري وسيع ماشين¬هاي سخت¬بر دو تحول بزرگ اخير در صنعت سنگ ايران است که در دهه اخير صورت گرفته و هر کدام به نوبه خود توانسته توليد و مصرف کيفي و کمي سنگ¬هاي تزئيني و نما را توسعه دهد.
سرزمين ايران بدليل تنوع رخدادهاي زمين¬شناسي و عريان بودن نسبي سنگ¬هاي مختلفه بدليل پوشش ناچيز جنگلي و خاک¬ها، از نظر طبيعي داراي پتانسيل بالايي از انواع سنگ¬هاي تزئيني و نما، از جمله سنگ¬هاي نرم¬بر و سخت¬بر است. اين فراواني و تنوع اجازه مي¬دهد که ايران بتواند در بازار داخلي و جهاني جايگاه مهمي را کسب کند. موقعيت جغرافيايي ايران از نظر بدست آوردن بازارهاي خارج نيز بسيار خوبست. زيرا کشورهاي حاشيه جنوبي خليج¬فارس، به مناسبت اينکه رخنمون¬هاي زمين¬شناسي محدودي دارند و کشورهاي اروپايي و خاور دور، بدليل مسائل
زيست محيطي، امکانات کمتري براي گسترش معدنکاري و صنايع سنگين ازجمله صنعت سنگ را دارند و بالاخره بدليل گراني انرژي و کار، مزيت نسبي ايران براي توسعه اين صنعت را ندارند. لذا ايران مي¬تواند با بالا بردن توليد و بخصوص با بالا بردن کيفيت توليد و همچنين ايجاد صنايع پائين دستي سنگ-هاي تزئيني و نما بازار بهتري را براي صادرات ايجاد کند. در مبحث¬هاي آينده درباره بازار سنگ¬هاي تزئيني و نماي ايران بيشتر صحبت خواهد شد.
در اين نوشتار ابتدا مروري به وضعيت طبيعي و زمين¬شناسي معادن سنگ¬هاي تزئيني و نماي ايران و سپس درباره بازار آن در حال و آينده و امکانات و تنگناهاي توسعه اين صنعت صحبت خواهد شد و در خاتمه پيشنهادي براي توسعه کمي و کيفي صنعت سنگ ايران ارائه مي¬گردد.
تقسيم بندي انواع سنگ¬هاي تزئيني و نما
آنچه بعنوان سنگ¬هاي تزئيني و نما در ايران شهرت يافته از ديدگاه¬هاي مختلفه دسته¬بندي شده¬است. بعضي از اين دسته¬بندي¬ها توسط معدنکاران و دارندگان کارخانه¬هاي سنگ¬بري و توليدکنندگان و فروشندگان و مصرف کنندگان آنها ابداع شده¬است. در کلي¬ترين دسته¬بندي، کليه سنگ¬هاي تزئيني و نما، بر حسب مقاومت آنها در برش به دو دسته نرم¬بر و سخت¬بر تقسيم شده¬اند که براساس سختي آنها که نوع اره برش را تعيين مي¬کند صورت¬گرفته¬است. در دسته¬بندي ديگري که کمي متنوع¬تر است سنگ¬ها در بازار توليد و مصرف به گرانيت از يکسو و انوع سنگ¬هاي مرمريت، تراورتن، چيني و غيره از سوي ديگر تقسيم شده¬اند. در اين دسته¬بندي «گرانيت» الزاماً در معني «سنگ¬شناختي» و علمي خود بکار نمي¬رود. بلکه اصطلاحي است که انواع سنگ¬هاي اًذرين، اعم از نفوذي و خروجي و يا طيف کاملي از اسيدي تا اولترابازيک (فوق قليايي) را مي¬پوشاند. سنگ¬هاي غير «گرانيت» که از نظر سنگ¬شناختي در گروه¬هاي رسوبي و يا دگرگونه قرار مي¬گيرند در عرف معدنکاران داراي نامهاي متعددي ازجمله تراورتن، مرمريت، چيني، کريستال و بسياري نامهاي ديگر مي¬باشد. گفتني است که چه سنگهاي معروف به گرانيت و چه ديگر سنگ¬ها بر حسب رنگ، سختي، بافت، منطقه جغرافيايي و حتي موقعيت چينه¬شناختي آنها در بازار توليد و مصرف داراي نامهاي بسياري هستند که جمع¬آوري، ثبت و دسته¬بندي آنها، خودکاري پژوهشي را مي¬طلبد. براي مثال از نامهائي که بر اساس رنگ بر انواع سنگ¬ها نهاده شده، مي¬شود گرانيت سبز کاهويي، تراورتن ليموئي و يا گردوئي، مرمريت قرمز و غيره را نام برد. از نظر موقعيت جغرافيايي
محل توليد سنگ نيز نامهاي مرمريت لاي بيد، مرمريت سميرم، گرانيت شاه کوه، چيني نيريز، چيني ازنا و غيره بر انواع سنگها نهاده¬شده¬است.
البته از نظر زمين¬شناختي، سنگ¬شناختي و طبيعي و کاربري آنها در نما و تزئينات داخلي بناها کمتر به دسته¬بندي سنگهاي تزئيني و نماي ايران اقدام شده¬است. در اين مورد نيز شايسته است که اقدام پژوهشي صورت گيرد. در اين مورد نيز پيشنهادي در پايان اين نوشتار ارائه شده است.
موقعيت جغرافيايي و استراتيگرافي سنگ¬هاي تزئيني و نماي ايران
سنگ¬هاي تزئيني و نما اعم از سنگ¬هاي رسوبي، آذرين و دگرگوني در سراسر سرزمين ايران و در افق¬هاي مختلفه استراتيگرافي، از کامبرين تا عهد حاضر پراکنده¬اند. ليکن اين سنگ¬ها، چه از ديدگاه گسترش جغرافيايي و چه گسترش افق¬ها در طول زمان تاريخ تکامل پوسته ايران زمين داراي نظم و قانونمندي طبيعي و متالوژني خود مي¬باشند. لذا اگر درباره اين قانونمندي بررسي کنيم و آن را به دقت دريابيم مي¬توانيم ذخاير بهتر و بيشتري را با رديابي قانونمند آن¬ها کشف و معرفي کنيم. مثلاً سنگ¬هاي تراورتن، در دوران چهارم زمين¬شناسي و در عهد حاضر تشکيل شده و نيز درحال تشکيل هستند. از نظر جغرافيايي نيز پراکندگي عمده سنگ¬هاي تراورتن روي يک محور شمال¬غرب- جنوب¬شرق از شمال¬غربي تا جنوب¬شرقي ايران، يعني از ماکو و آرارات تا شرق خاش در بلوچستان مي¬باشد. عمده سنگ¬هاي چيني و کريستال ايران نيز از نظر زماني مربوط به پالئوزوئيک بالا و ترياس مي¬باشند و گسترش عمده آن¬ها روي يک محور، از سنندج تا سيرجان، قرار مي¬گيرد. اين دو مورد را براي مثال ذکر کردم که منظورم را از اهميت بررسي گسترش قانونمند زماني- مکاني انواع ذخاير و پتانسيل سنگ¬هاي تزئيني و نماي ايران بيان کنم. ليکن اين کار، با دقت و ممارست کافي صورت نگرفته و لازم است که انجام شود. البته پژوهش مقدماتي در اين زمينه در سال 1367 به همت وزارت معادن و فلزات وقت و «شوراي هماهنگي سنگ¬هاي تزئيني و نما» صورت گرفت که مي-تواند به عنوان الگو و نمونه¬اي براي اجراي چنين بررسي درنظر گرفته شود.*
*مرتضي مومن¬زاده و اسماعيل حيدري، مجموعه مقالات اولين سمينار بررسي معادن سنگ¬هاي ساختماني «تزئيني و نما»، وزارت معادن و فلزات، شوراي هماهنگي سنگ¬هاي تزئيني، ديماه 1367، دانشگاه اميرکبير، منتشر شده در سال 1370 توسط انتشارات آينه کتاب، چاپخانه خوشرنگ
چکيده پژوهش مذکور، به عنوان معرفي اجمالي گسترش زماني- مکاني سنگ¬هاي تزئيني و نماي ايران و به خصوص براي نشان دادن اهميت اينگونه دسته¬بندي و ايجاد انگيزه بيشتر در خاطر دست اندرکاران اين حرفه در شناسايي و معرفي ذخاير بيشتري از اين سنگ¬ها عيناً در زير آورده شده¬است. **
در نوشتار مذکور، اطلاعات موجود درباره 118 معدن از سنگ¬هاي نما و تزئيني که اکثراً فعال مي¬باشند جمع¬آوري و در جدولي فهرست شده و موقعيت معادن بر روي نقشه جغرافيايي ايران نيز نشان داده شده¬است. اين معادن شامل مرمريت، مرمر چشمه اي (اونيکس)، تراورتن، سنگ آهک، گرانيت، گابرو، ديوريت و سرپانتيت مي¬باشند. بعضي از معادن مرمريت از دولوميت و گروه بيشتري از سنگ آهک هستند. گسترش معادن بر روي نقشه ايران، روندهاي کاملاً مشخصي را نشان مي¬دهند. مقايسه¬اي ميان جنس سنگ¬ها، جنس مجموعه در برگيرنده آن¬ها و سن تشکيل سنگ¬ها نشان مي¬دهد که روندهاي گسترش جغرافيايي از همزادي و همخواني زماني و ژنتيک سنگ¬ها نيز حکايت مي¬کند. واضح¬ترين و طولاني¬ترين روند، مربوط به گسترش معادن تراورتن و مرمر چشمه¬اي (اونيکس) است که در طول يک نوار شمال¬غرب- جنوب¬شرقي سراسري ايران، از گوشه شمال¬غرب کشور تا مرز پاکستان کشيده شده¬است. اين نوار را، به جهت گسترش آتشفشانها و چشمه¬هاي آبگرم و خطوط تکتونيکي فعال جوان (پليوسن تا زمان حاضر) به نام «نوار داغ تراورتن پليو- کواترنر سراسري ايران مي¬ناميم». بسياري از ديگر ذخاير معدني ايران، از جمله انرژي درون گرمايي، ذخاير مس پرفيري ناحيه هاي کرمان و اهر و بعضي از املاح نيز در ارتباط ژنتيک با اين نوار داغ هستند. روند مشخص ديگر، روند مرمريت آهکي- دولوميتي سنندج- سيرجان است که طبقات مرمر آهکي و يا دولوميتي و در اصطلاح بازار، به چيني، کريستال و مرمريت معروفند، در يک مجموعه دگرگوني- ولکانيکي بصورت ميان لايه اي، همراه با شيست سبز، آمفيبوليت، گدازه هاي اولترابازيک و محصولات پيروکلاستيکي مربوط به ولکانيزم بازيک و اولترابازيک، در يک مجموعه افيوليتي قرار گرفته¬اند. در اين نوار، ارزنده-ترين ذخاير شناخته شده مرمريت، کريستال و چيني ايران، چه از نظر ذخيره و چه از نظر کيفيت، قرار مي¬گيرند. **لازم به يادآوري است که نوشتار مذکور، شامل اطلاعات مربوط به معادني است که در سال¬هاي اوليه دهه 1360، در ايران شناخته شده و عمدتاً در آن زمان در حال فعاليت بوده¬اند. درحاليکه امروزه تعداد اينگونه معادن، چه از نظر گسترش جغرافيايي و چه از نظر افق¬هاي استراتيگرافي غني¬تر شده اند. لذا همانگونه که گفته شد، اين چکيده، صرفاً به عنوان نمونه، براي ايجاد انگيزه و ارائه يک نمونه کار به منظور انجام مطالعات مشابه در اينجا مطرح مي¬شود.
سن مجموعه دگرگوني- ولکانيکي دربرگيرنده افق¬هاي مرمريت، چيني و کريستال به پرموترياس تا پالئوزوئيک بالا نسبت داده شده¬است. نوار فرعي مشابهي در خراسان قرار دارد. سنگ هاي مرمريت، چيني و کريستال درون آميزه رنگين و فليش نيز، در يک مجموعه افيوليتي جاي گرفته که در سه بخش کشور يعني فارس، خراسان و بلوچستان گسترده شده¬اند. در کربناتهاي کرتاسه مياني نيز گروه نسبتاً بزرگي از معادن مرمريت و سنگ سياه (لاشتر و نجف آباد) قرار دارند که در محدوده¬اي مستطيل شکل، با روند نزديک به شرقي- غربي، از شهرکرد و جوشقان تا کرمان گسترده است. مجموعه اي از مرمريت ژوراسيک- کرتاسه نيز در شمال¬شرق باختران جزو اين ذخاير قرار مي¬گيرند.
سنگ آهک سازند آسماري و سازند قم در بخش وسيعي از کشور، در اطراف کوير مرکزي و بر روي نوار باريکي بين اسلام آباد غرب و شهرکرد و همچنين در شمال آذربايجان غربي ذخاير قابل توجهي از مرمريت را دربر گرفته¬اند. ذخايري از سنگهاي آذرين همچون گرانيت، گابرو، ديوريت و سرپانتيت در گوشه و کنار کشور (همدان، ماسوله و مشهد) مورد استفاده مي¬باشند.
در مورد نحوه تشکيل مرمريت و چيني و کريستال در محور سنندج- سيرجان بايد گفت که تأمين ين¬هاي Ca++ ,Mg++ و ديگر مواد تشکيل دهنده مرمريت و ديگر سنگهاي در برگيرنده، از منشاء فعاليت ماگمائي افيوليتي، شامل طيف کامل ولکانيزم زيردريائي از اولترابازيک و بازيک تا اسيدي تأمين شده¬است و شدت کريستالين بودن انواع سنگ¬هاي مرمريت، عمدتاً مربوط به درجة خلوص لجن کربناتي در موقع رسوب از آب دريا و تحولات و کريستاليزاسيون دياژنتيکي است و پديده متامورفيزم، الزاماً، سبب کريستاليزاسيون، در اکثر موارد، نشده¬است. نحوة تشکيل مرمريت در مجموعه آميزه رنگين نيز مشابه نحوه تشکيل مرمريت نوار سنندج- سيرجان است.